ساز شکسته!

نمی دانم رهگذر که بود ! وقتی ازش خواستم وبلاگش را ببینم گفت:

ساعتی پیش با تمام خاطراتم حذفش کردم. ساز شکسته ای بود که از دستم افتاد

شکست و من نیز گم شدم! برایم دعا کنید . می خواهم امشب که می خوابم بیدار نشوم!

این ها کلماتی بود که گفت و رفت و مرا در دنیایی از اندیشه و سوالات بی جواب باقی گذاشت.

خدایا چطور می توانم اینگونه دعا کنم؟

چطور می توان تصور کرد کسی که بر چهره ی زندگی مانند تبسمی می درخشید امروز

جز یک قطره اشک و ناکامی در دیده ی فنا و زوال چیزی نباشد؟

آیا طبیعت بما این حق را داده که هر وقت هوس کردیم زندگی را تمام کنیم و

جمعی را به ماتم و مصیبت اندازیم؟

چگونه می توانم برایت دعا کنم که از خنده ی آسمان بهار؛گریه ی ابر های خزان؛

حرارت عاشقانه ی آفتاب زمستان و امواج عاج گون مهتاب های خنک تابستان بدور باشی؟

چگونه می توانم این گونه دعا کنم که آخرین پرده ی تراژدی زندگیت افتاده شود و تو در

آغوش ظلمت زده ی نیستی پنهان شوی؟

کاش می توانستم  تو را که در وسط دریای متلاطم یاس و ناکامی دچار   طوفان

مهیب و بی رحم ؛شده ای تنها و تنها لحظه ای به خود آرم!

ولی مگر به قلب های مایوس که تلخی و ناکامی زندگی آن ها را لبریز کرده است

می شود گفت زنده بمانند!

کدام افسانه باقی است برای ما که زلالی مهتاب را هنوز قصه می دانیم؟

نزدیک کدام دریا آدمی از غصه ها دور می ماند؟

کنار کدام ستاره کودکی های سر گشته را بیابیم؟

باران کدام فصل بوی عشق های ناشناخته دارد؟

آوای کدام پرنده لحظه ای رنگ زندگیست؟

دریغ که زمزمه رو به پایان است و ما هیچ آوایی را نمی شنویم!

 

( تقدیم به ساز شکسته ای که کسی  صدایش را نشنید)

نظرات 16 + ارسال نظر
ا ی د ا سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:12 ق.ظ http://ayda16.blogsky.com

سلام آیدا جان.
نوشته ی زیبایی بود . به من سر بزنی خوشحال میشم.
راستی لینکتم میذارم با اجازه.
شاد باشی.

مهدی سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:21 ق.ظ http://www.kenko.blogsky.com

سلام
وبلاگت خیلی قشنگه واقعآ مطالبت جالبه
به منم یه سری بزن خوشحال می شم
امیدوارم تو کارت موفق باشی
بای.

بهار سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:29 ق.ظ

سلام خانومی
مثل همیشه احساست زیبا بود
به امید دیدار

دیانا سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:49 ق.ظ http://justkhodam.blogsky.com

سلام خانمی
ممنون از حضورت در وبلاگم
زیبا بود
براش دعا کن شاید کسی صدای ساز شکته اش را شنید
شاد باشی

فرامرز سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:57 ق.ظ http://faramarzjoon.blogsky.com

سلام ..خیلی زیبا احساست رو نسبت ساز شکسته بیان کرده بودی ....اما یادت باشد در اسارت نگاههایمان همیشه گناه حضور دارد ..آنجا که تشبیه دل و دیوانگی تفاوتش در بودنش می شود ...آرام به خود آ و هیچ گاه ای کاش را همسفر نداشته ها نکن ....ما به کرده خود زجر می شویم ..گاهی لذت می بریم ..گاهی .... ما تا خود نخواهیم هیچکس نمی تواند مرحم باشد ...دوست خوبم نوشته فوق العاده بود ...شاد باشی ( منم و یه دنیا تنها )

ساحل سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:42 ق.ظ

آیدا ی عزیزم شاید بهتر باشه دعا کنیم
هر جا که هست در آرامش باشه.

موسا سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 05:26 ب.ظ http://zehneziba.blogsky.com

سلام
... خواندمت .

میثاق چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 03:55 ق.ظ http://http://kolbeyemisagh.blogfa.com

تراژدی زندگی تمرینیست برای درام آخرت
مطلب جالبی بود
بوی حقیقت میداد..
قربان شما
میثاق

آنی چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:58 ب.ظ http://yekroohetanha.blogsky.com

ساز شکسته ای که زمانی همسازو همراه دلتنگیها بوده است را نباید رها کرد
این ساز زخمه خواهد نواخت حتی اگر شکسته باشد

پریسا چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:21 ب.ظ http://ashkesorkh.blogsky.com

سلام ممنون از خوندن نوشته های من میدونم زیاد جالب نیس
ولی وبلاگتون خیلی قشنگه
منم یه وبلاگ حذف کردم زیادم جالب نبود اما دوستای خوبی لطف میکردند
شمام موفق باشید

محمد چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:22 ب.ظ http://www.noise-of-death.blogsky.com

سلام از اینکه سر زدی ممنون بازم به ما سر بزن

شیما پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:39 ب.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

سلام دوست من
اشکالی نداره،من فقط شاید بیش از حد معمول رو این جور نظرا حساسم،یا نباید کامنتی گذاشته بشه،اگه گذاشته شد الکی نباشه،خیلی برام پیش اومده این موضوع،بارها و بارها یه کامنت مشابه برای سه چهار مطلب مختلف برام گذاشتن...

در مورد این ساز شکسته هم بگم که،هر کس به اندازه خودش گاهی هم خیلی بیشتر مشکل داره،مهم ظرفیتِ،مشکلات آزمایش هایی که پرودگار از بنده هاش می گیره،و چه خوبه که همه ما سربلند باشیم،نباید ببریم و جا بزنیم،باید یادمون باشه که در همیشه روی یه پاشنه نمی چرخه،فکر می کنم صبر،شکیبایی و ایستادگی و شکر خدا بهترین نمره رو به ارمغان میاره...
خوشحالم با خودت و وبلاگ زیبات آشنا شدم...
شاد و پیروز و سربلند باشید

امیر جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:44 ق.ظ http://www.khaterat-e-aseman.blogsky.com

سلام آیدا جان، واقعا نوشته‌هاتون زیباست و خواندنشان لذت‌بخش، ممنون از کمکتون در مورد آهنگ. شاد و موفق باشید.

شهر گرم جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:51 ق.ظ http://shahregarm.blogsky.com

سلام دویت عزیز وبلاگ بسیار زیبایی داری کاش ساز شکسته(من) همیشه واسه صاحبش می خوند....

عادل شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:19 ق.ظ http://www.maaheman.blogsky.com/

یه ساز هیچوقت خودش رو نمیشکنه.
ولی ما آدما...

غریبه آشنا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 06:20 ب.ظ http://apotheosc.blogsky.com

نمی دونم اما فکر کنم اون هم مثل من یه غریبه شده



من اگر سردار عشقم یا که پاک باخته ام ؛

سرنوشتم را با دست های خودم ساخته ام؛

قصه ها گذشته بر من تا بدانم کیستم

سرنوشتم هر چه بوده من پشیمان نیستم؛

یه زمان عاشق و گاهی توی آغوش هوس؛

هر چه بوده همه انتخاب من بوده و بس .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد